آدرینا احمدیآدرینا احمدی، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

آدرینا عشق مامان آرزو و بابا مازیار

سفر خوش به تهران

سلام خنک و سرد زمستونی مامانی به بلا خانوم شیطون خودم بالاخره خوب شدی شکر خدا.امیدوارم هم تو هم همه نی نی ها خوب باشن.آخه هیچ مامانی طاقت مریضی جگر گوشه خودشو نداره .حاضره همه درد های عالمو به جون بخره اما به پاره تنش هیچ آسیبی نرسه .مگه نه مامانا؟ خلاصه که آدرینا خانوم این هفته شما خوب بودی اما رادین مریض شد.ولی مجبور بودیم همگی بریم تهران. آخه آناهیتا هم پرید بالاخره.سه شنبه 10 بهمن عقد کنان آناهیتا و امیر بود و همه براشون آرزوی خوشبختی کردن.تا آخرین روز خدا کنار هم خوشبخت و شاد زندگی کنن. نامزدیشون خیلی خوش گذشت کلی رقصیدیم منو دایی محمد.با دختر پسرای فامیل.رضاوساناز النازووحید  آیسا علی سحر سودا سپیده علی محمد و ......
12 بهمن 1391

مریضی مریضی

چه سلامی چه علیکی تو که همش این ماه مریض بودی عزیز دلم.قربونت برم.هنوز خوب نشدی. هرروز به امید این بیدار میشم که یروز تازست و تو خوب شدی اما میبینم باز داری گریه میکنی و بیقراری.2بار بردیمت دکتر.یبار چالوس و یبار عباس آباد .اما هنوز که داروهاشون بی اثرن. میگن ویروسه جدیده و همه مریضن.البته ما خودمون هنوز خوب خوب نشدیم. امروزم واکسنو نزدیم دیگه ترسیدیم بدتر بشی. تازه موندیم هفته دیگه که مراسم عقد آناهیتاست چه کنیم؟اگه همینجوری مریض باشی نمیتونیم بریم. هرچند ناراحت میشن. در هر حال خوشگل مامان زودتر خوب بشو که دیگه طاقت درد کشیدنتو ندارم.دلم میخواد بخندی و بازی کنی نه اینکه گریه کنی و بد قلق باشی. مامان عاشقته و...
3 بهمن 1391
1